• وبلاگ : 
  • يادداشت : من به ديدار خدا رفتم و شد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زبان بريده 

    تو نديدي که صديق تر از تو که بود شير خدا
    مي نمي زد به محاسن تبر جهل و جفا؟

    از راه ديدار خدا با کراوات و جاي ريش
    به گمانم نگذرد آن سيد صاحب صفا

    تو که ميگويي سخن از مايه مهر و وفا
    پس بدان خوشترش مي آيد ز ته حلق ادا

    مي روي سوي خدا بي سر و پا و بي خبر
    از رموز قيد و فعلش در کلام و در عصا

    يک دم از قاسم و جبار نگفتي سخني؟
    قاسمش قاسم عدل است و جبارش بود نام خدا

    نکند بيشتر از پيغمبر و سلمان دلت نزد خداست
    که خلاف جهت آنها روي پيش خدا

    خدايا لعنتت باشد بر آن ابليس شوم
    که نکرد سجده بر آدم چو اينان بر خدا

    ترسم اي دوست تو هم چون چرچيل
    صورتت را ز براي کس ديگر بدهي برق و جلا

    عشق اگر با بي نمازيست که اين مشکل نيست
    مرد آن است که طبق سنتش سير کند سوي خدا