عشق
ایستادن زیر باران و با هم خیس شدن نیست
عشق
آن است که یکی برای دیگری چتر شود
و او هرگز نفهمد چرا خیس نشد............................
شمع میسوزد و پروانه به دورش همه شب
من که میسوزم و پروانه ندارم چه کنم؟؟؟
کاش می شد اشک را تهدید کرد
مدت لبخند را تمدید کرد
کاش می شد در میان لحظه ها
لحظه دیدار را نزدیک کرد
در شبان غم و تنهایی خویش،
عابد چشم سخنگوی توام.
من در این تاریکی،
من در این تیره شب جانفرسا،
زائر ظلمت گیسوی توام.
...
شکن گیسوی تو،
موج دریای خیال.
کاش با زورق اندیشه شبی،
از شط گیسوی مواج تو، من
بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم.
کاش بر این شط مواج سیاه،
همه عمر سفر می کردم.
"حمید مصدق"
دلگفته های من به دلم دل نبسته اند
چشـم انتظار معـجزه من نشسته اند
می خواستم غزل بنویسم نشد...نشد
انگار واژه های دل من شکسـته اند
یک شبی با یاد تو بدرود خواهم گفت و رفت
خاطراتت را به جوی آب خواهم گفت و رفت
در فرار شعرهایم یک شبی خواهم نشست
آخرین اشعار خود را بر تو خواهم گفت و رفت
با خیالت بر دیار قصه ها رفتم ولی
قبل رفتن قصه ام را با تو خواهم گفت و رفت
من ندانستم بگویم عاشق چشمان پر مهر توام
یک شبی در خواب تو این جمله خواهم گفت و رفت
شعله های عشق من هر دم زبانه می کشد از هجر تو
بر دل دیوانه ام خاموش خواهم گفت و رفت
نظرات دیگران ( ) | ------------------ -------------- |