عشق یعنی خاطرات بی غبار.........
دفتری از شعر و از عطر بهار.............
عشق یعنی یک تمنا , یک نیاز.........
زمزمه از عاشقی با سوز و ساز.......
عشق یعنی چشم خیس مست او..
زیر باران دست تو در دست او..........
عشق یعنی ملتهب از یک نگاه........
غرق در گلبوسه تا وقت پگاه ..........
عشق یعنی عطر خجلت ....شور عشق
گرمی دست تو در آغوش عشق.....
عشق یعنی "بی تو هرگز ...پس بمان "
تا سحر از عاشقی با او بخوان........
عشق یعنی هر چه داری نیم کن...
از برایش قلب خود تقدیم کن......
دوستت دارم
مرا صد بار اگر از خود برانی دوستت دارم
به زندان جفایت گر کشانی دوستت دارم
به پیش خلق گر نتوان حدیث عشق را گفتن
درون سینه ی تنگم نهانی دوستت دارم
به جرم عشق تو صد زخم کاری برجگر دارم
جگر سهل است گر خونم فشانی دوستت دارم
چه حاصل از جفا کردن چه سود از مهر ورزیدن
مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم
به چشمان تو سوگند ای گل زیبا مرا هر چند
سزاوار حریم خود ندانی دوستت دارم
نویسنده: محمد(دوشنبه 85/8/22 ساعت 10:24 عصر)